ویژهنامهی قرنطینه- فصلنامهی پیام چارسو- بهار1399.pdf
در روز چهل و هشتم قرنطینه درست در ساعت پانزده و بیست و دو دقیقه وقتی فشار تمام سالهای زیسته و اخبار موثق و کذب بر سرم آوار شده بود و نفسم را گرفته بود، تصمیم گرفتم ویژهنامهای را به صورت آنلاین منتشر کنم. بعد از چند تا تماس و ایمیل و گپ و گفت، قرار شد از هر شماره مقالهای را انتخاب کنیم و همراه چندمقالهی چاپ نشده و مصاحبه و آن مطالبی که مجبور بودیم بهخاطر محدودیت کلمه نصفه نیمه چاپشان کنیم، تمام و کمال توی ویژهنامهی قرنطینه به صورت الکترونیکی و رایگان به دست شما برسانیم. شاید آن وقت دلمان خوش شود که در همین روزهای قرنطینه، در همین تاریکیهای مدام، در این قابهای تکراری حرفمان را زدهایم.
اینقدر ساکت ماندهایم که هم دلمان برای حرف زدن تنگ شده و هم توی دلمان هراس میاندازد. اصلا هراس عجین شده با لحظهلحظههای اینروزهای کرونازده. مدام میترسیم. از این روزها. از بعدش. از بعدی که نمیدانیم چه شکلی است. نمیدانیم چه رنگی است. نمیدانیم چطور میگذرد. خاطرههایمان را مرور میکنیم و توی خیال امید داریم که دوباره تجربهشان کنیم.
توی این روزهای بیصحنه و بیدیالوگ. همهمان میخواهیم راهی درون کلمهها باز کنیم. اصلا کلمه شویم.
این شماره برای ما تصویری زنده از امید به آینده است. تصویر گلی که زیر مه غلیظی دست و پا میزند، زنده میماند و رشد میکند. میخواهم نترسم. میخواهم دست شما را بگیرم و بدون ترس و با قلبی امیدوار به شما بگویم، پس از پایان این تیرگیها شمارهی بعدی ویژهنامهی باغ آلبالو در راه است و مطمئن باشم که آن روز هستم. که آن روز هستیم و این هستی قرار نیست تمام شود.
پژندسلیمانی
سردبیر
Pajand Soleymani
Editor-in-chief